اصحاب الرس

پدیدآورفیروز منصوری

نشریهمجله یغمایادنامه یغما

شماره نشریه1

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1032 بازدید
اصحاب الرس

فیروز منصوری

در قرآن کریم،در دو جای نام اصحاب الرس ذکر شده است.یکی در سوره‏ فرقان(25)آیه 38
«و عّادا و ثمود و اصحاب الرّس و قرونا بین ذلک کثیرا وکلا ضربنا له الامثال و کلا تبّرنا تتبیرا»
(قوم عاد و ثمود و اصحاب رس و مردمان انبوهی را که در میانه آنها بودند عذاب کردیم و برای همه ایشان مثلها زدیم و بسوی حق دعوتشان‏ کردیم(ولی نپذیرفتند)و همه را نابود ساختیم.»دیگری در سوره ق(50)آیه 12
«کذّبت قبلهم قوم نوح و اصحاب الرّس و ثمود»
(پیش از مردم مکّه قوم نوح و اصحاب‏ رس و ثمود همه پیغمبران را تکذیب کردند و شایسته عذاب من شدند).
مفسران اسلامی درباره اصحاب رس نظریات گوناگون ابراز داشته‏اند.بعضی‏ رس را نام چاه معروفی می‏دانند که گروهی بت‏پرست آنجا فرود آمدند و خدای تعالی‏ شعیب را بایشان فرستاد ولی آنقوم دعوت حق را نپذیرفتند و سرانجام بعذاب الهی‏ گرفتار شدند.برای اطلاع بیشتر درباره اینگونه تفسیرها،به لغت‏نامهء دهخدا«اصحاب‏ رس»مراجعه شود.دایرة المعارف اسلامی چاپ استانبول تمام تفسیرهای انجام شده را خیالی و عاری از ارزش تاریخی قلمداد کرده است.
ابن حوقل،آنگاه که از رودخانه ارس بحث می‏کند،شهرها و آبادیهای‏ ویران شده دو سوی رود ارس را باصحاب رس نسبت داده و چنین می‏نگارد:«این‏ همان«رس»است که خداوند متعال عذاب خود را درباره آنقوم ذکر می‏کند و اگرکسی در این موضوع دقت کند و از دو سوی رود ارس از شهر ورثان درآید و بالا و پائین‏ برود،آثار شهرهائی می‏بیند فرو ریخته و واژگون شده و زیرورو گردیده در بدترین‏ وضع،چنانکه خداوند فرمود:عادا و ثمود و اصحاب الرس و قرونا بین ذلک کثیرا وکلا ضربنا له الامثال و کلا تبرنا و تتبیرا.»1ظاهرا این قدیمی‏ترین منبع اسلامی است که‏ در آن از اصحاب رس بحث شده و تعیین محل گردیده است.
کلمه«رأس»که در زبان عربی بمعنای:سر-سرکله-رئیس-بلندی‏ سرکوه بکار می‏رود از کلمه رش Ras
اکدی ریشه گرفته و در تمام لهجه‏های سامی از قبیل عربی-آشوری-سریانی و آرامی و فنیقی و مندانی و عبری با مختصر تغییری‏ متداول گشته است‏2.
در دایرة المعارف اسلامی چاپ استانبول ذیل کلمه«راس العین»می‏خوانیم‏ که این شهر قدیمی را آشوریها Res Ayna
می‏نامیندد.در زبان سریانی نیز Res
Ayna
نوشته می‏شد و از آنجا بزبان عربی راه یافته و بصورت«رأس العین»معروف‏ گردیده است.
در زمان ساسانیان جماعتی از قوم یهود تحت ریاست رش گالوتا Res
galuta
صاحب تشکیلاتی بوده،اخبار و احادیث یهود را نعلیم و ترویج می‏کردند.این‏ اصطلاح را بفارسی و عربی«رأس الجالوت»ترجمه کرده‏اند.3
در الفهرست ابن ندیم ترجمه رضا تجدد صفحه 446 مطالبی درباره‏ اصحاب الرأس درج شده است.
داستان«رسیدن اسکندر به عرض جنوب و ده سرپرستان»نظامی گنجوی که‏ در اقبال‏نامه آمده است،با توجه به نوشته ابن الندیم تنظیم یافته و در آن منظومه واژه‏ «سرپرستان»بمعنی اصحاب رأس بکار رفته است.
بدین ترتیب،جای شبهه باقی نمی‏ماند که کلمه رس صورت تغییر یافته‏ «رش»قبل از اسلام است که در اکثر زبانهای سامی معمول و متداول گشته است،و برای تحقیق درباره پیروان رش(اصحاب الرس)باید ارتباط این کلمه را با امور دینی‏ دنیای قدیم،بویژه مردمان آسیای غربی تحت بررسی قرار داد.
نظر باینکه،اکثر داستانهای تاریخی قرآن مأخوذ از تورات می‏باشد.از اینرو با توجه به نوشته‏های کتاب مزبور که بیش از 70 بار از«مکانهای بلند و پیروان آن»بحث‏ کرده است،بنظر نگارنده،اصحاب الرس گروندگان و زائران زیگوراتها یعنی مردمان‏ آشور و بابل بودند که با قوم یهود مبارزات وسیع مذهبی داشتند و سرگذشت آنان به‏ تفصیل در تورات درج شده است.
برای اقامه دعوی و ارائه دلیل،توجه خوانندگان را بمطالب زیر معطوف‏ می‏دارد.قدیمی‏ترین نوشته‏های تاریخی و مذهبی بزبانهای سومری و اکدی تنظیم‏ یافته،و طبقه‏بندی تاریخی ادوار باستانی براساس بررسی‏های سرزمین بین النهرین و همسایگانش،و رسوم و آداب مردمان آن دیار صورت می‏گیرد.از اینرو،در تحقیق این‏ اصطلاح نیز از مطالعه مذاهب بین النهرین و پیرامونش بهره‏یابی کرده و بحث را آغاز می‏نماید.
سومریان و بابلیان انواع خدایان را می‏پرستیدند،برای مجمع خدایان طبقاتی‏ قائل شده مراتب و درجات،و مناقب و مراسمی را بدانها اختصاص داده بودند. شامخ‏ترین درجات و رفیع‏ترین مقام به«آنو»خدای آسمان اختصاص داشت.بعد از آنو«انلیل»رب النوع هوا و زمین و«انکی»رب النوع آب و حکمت در درجات ثانی‏ قرار گرفته و سایر خدایان را در مراتب بعدی می‏پرستیدند.این طبقه‏بندی مجمع خدایان‏ و تعیین و تخصیص مقام آنان،نه تنها در سومر و بابل،بلکه در مصر و شمال‏ بین النهرین بین کنعانیان و هی تیت‏ها نیز مرسوم بوده است.4همانند طبقه‏بندی‏ مقامات،پرستش گاههای خدایان نیز ویژگی‏هائی داشته و در شهرهای مختلف بنام هر یک معابدی برپا می‏داشتند.در نیپور معبدی بنام«انلیل»خدای زمین بنا کرده و در اروک پرستشگاهی بنام«آنو»خدای آسمان و خدای خدایان.
به پیروی از این سنت‏های دیرینه،آشوریان و بابلیان نیز معابد رفیعی را بنام‏ زیگورات که سمبول کوه بشمار می‏رفت،بنا کرده و در بالاترین مکان آن مجسمه‏های‏ خدایان متعدد را در جایگاههای مخصوص قرار می‏دادند و پرستش می‏کردند.در این‏ نیایش گاههای سر برافراشته که دارای طبقات مختلف بوده،رفیع‏ترین محل به آنو- خدای خدایان اختصاص داشت و این‏جایگاه را معبد رش Res Temple
می‏نامیدند. مراسم ویژه‏ای بنام«آنو»در این حریم مقدس انجام می‏دادند که برجسته‏ترین قسمت این مراسم،پس از نثار خدایان و هدیه قربانی‏ها-افروختن آتش و برافراشتن مشعل‏ها بوده که علاوه بر معابد،مردم در شهرها و خانه‏های خود نیز در روزهای برگزاری‏ آئین‏ها،همین مراسم آتش‏افروزی را انجام می‏دادند و جشنها برپا می‏داشتند.آگاهی‏ از آئین‏های این پرستشگاهها،اطلاعات جالبی درباره تاریخ تقدیس آتش و تداوم‏ آتش‏پرستی در شرق نزدیک،به خواننده عرضه می‏دارد.و از طرفی به قدمت باور داشت‏های مغان و آئین‏های پیروان زرتشت،سابقه تاریخی می‏بخشد.
آداب و رسوم و اوراد مذهبی اکدیان را دانشمند سرشناس فرانسوی ترو دانگین‏ جمع‏آوری و در کتاب خود بنام: Rituels Accadiens
انتشار داده است.جمس‏ پریچارد،قسمت‏هائی از این آئینهای معبد رش را در کتاب معروف خود بنام:«متون‏ باستانی شرق نزدیک»درج کرده است.برای اطلاع خوانندگان،ترجمه قسمتهائی از آئین‏های باستانی مربوط به معبد رش را ذیلا درج نموده و سپس با نوشته‏های تورات به‏ بحث و بررسی خواهد پرداخت.
«دعا و مراسم معبد که در روزهای 16 و 17 یکی از ماهها(معلوم نیست‏ کدام ماه)در اورک انجام می‏شد.
پس از گردهم‏آیی ایزدان و ایزد بانوان،و استقرار هریک در محل و مقام خود، کاهن«مشمش»شراب و روغن‏های خوب را بهم آمیخته مراسم نثار بجای می‏آورد. در آستانه درگاه متعال«معبد آنو»و دروازه خدایان،شراب و روغن افشانده و سپس‏ مقداری از مایعات را به لولا و پاشنه درهای معبد می‏مالید.کاهن یک گاو و یک‏ گوسفند را بپاس آنو و سایر خدایان قربانی می‏کند و سپس مجمر و طبق‏های زرین را پر کرده و بدون وقفه غذای شام خدایان را عرضه داشته و آنان را تغذیه می‏کند.وی شب‏ را در معبد بسر می‏برد.در این شب درب پرستشگاه نباید بسته شود.
در نخستین ساعات شب،هنگامی که ستارگان بهشتی«آنو و آنتو»در بام‏ رفیع برج زیگورات (Res Tempel)
در منطقه البروج ظاهر می‏شوند،مشمش با خواندن‏ اوراد مذهبی بنام:شلم بانو S?alam Banu'
مراسم را آغاز می‏کند.نخست طبقی زرین‏ همراه با آب جهت شستشوی دستان آنو و آنتو مهیا می‏سازد،سپس سینی پر از گوشت‏های قربانی گاو و گوسفند و مرغ پیش می‏آید،آبجو اعلا و شراب مصفا عرضه می‏شود،انواع میوه‏ها و محصولات باغها در طبق‏ها چیده و انباشته می‏گردد.روی یکی‏ از مجمرهای زرین،گرد عود5و رزین سدرمی‏پاشند.بعد از این آئین،روی هفت‏ سینی بزرگ طلائی از سبوهای زرین شراب ناب می‏افشانند و بدین ترتیب غذای‏ خدایان را مرتب کرده،شراب گوارا و آبجو و انواع میوه‏ها،برای سایر ایزدان فراهم‏ می‏شود و مراسم تغذیه انجام می‏پذیرد.بار دیگر روی هفت مجمر طلائی صمغ سدر و گرد عود نثار می‏کنند و از سبوهای رزین(به اکدی (sappu
باده‏افشانی تجدید می‏شود.
بعد از این مراسم،کاهن دیگری با لقب ماخو Mahhu
کمربند می‏بندد و با نفت که مقداری ادویه بدان افزوده‏اند،مشعل بزرگی را روشن می‏نماید.در برابر آن‏ مشعل فروزان سینی بزرگی قرار داده آئین دهان‏شوئی خدایان با اوراد شخص روحانی‏ آغاز می‏شود.پس از پایان مراسم دهن‏شوئی،سینی بزرگ برداشته می‏شود.
سپس کاهن دیگری بنام اری‏بیتی eribiti
مشعل را در دست گرفته و در بین سایر کاهنان می‏ایستد و باتفاق آنان سرودخوانان زیگورات (Temple Tower)
را ترک کرده و از دروازه حریم مقدس که در پشت معبد قرار دارد،خارج می‏شوند و به‏ محوطه درگاه متعال وارد شده در پشت خدای خدایان«آنو»کوزه دهن‏گشادی را می‏شکنند و ادعیه و اوراد می‏خوانند.اری‏بیتی و همراهانش مشعل‏های خدایان: پاپسوکال papsukal
(وزیر ایزدان)نوسکو Nusku
(ایزد آتش)شا Sha
و پیسانگونوگ pisangunugu
را در دست گرفته بسوی حریم مقدس ایزد بانو«آنتو» رهسپار می‏شوند و در حضور او کوزه دهن‏گشاد دیگری را می‏شکنند.در ادامه این‏ مراسم،تندیس‏های خدایان فوق الذکر با مشعل‏ها در مقابل«حریم سرنوشت»که در بالاترین مکان معبد در جوار مجمع خدایان قرار گرفته،مستقر می‏شوند و در حضور آنان‏ یک گاو قربان می‏کنند.در تالار انجمن خدایان،از مشعلهای فروزان،روی مجمری پر از آتش،ران و پوست قربانی را بریان کرده در سمت چپ و راست آتش قرار می‏دهند.حاملین مجسمه‏های خدایان مقرب(پاپوکال-شا-نوسکو-پیسانگونوگ) با مشعل‏های مربوطه از تالار و دروازه بزرگ بیرون می‏آیند و نیایش گاه را دور می‏زنند، سپس هریک از دروازه مخصوصی وارد زیگورات شده و کاهنان در حضور آنان مشعل‏ دیگری روشن می‏نمایند و تا برآمدن خورشید شب را در پرستشگاه بسر می‏برند.
در این شب«شانزدهم ماه»تمام کاهنان معابد اروک و مشابه آن باید همچو مشعلهائی را برافراشته و در پرستشگاهها فروزان نگه دارند و مراسم دعا و نیایش‏ «شلم بانو»را انجام دهند و در مقابل در معابد آتش روشن نمایند.
در همین شب که مراسم«معبد رش»انجام می‏شود مردم سرزمین‏های مجاور در خانه‏های خود آتش افروخته و بزمهای شادمانی برقرار می‏کنند و بخاطر خدایان سرود می‏خوانند.نگهبانان شهرها نیز به آتش‏افروزی در کوچه‏ها و چهارراهها و گذرگاهها می‏پردازند.در سمت چپ و راست دروازه شهر نی‏ها را بشکل ستون روی هم انباشته‏ آتش روشن می‏کنند و این آتش‏افروزی تا صبح ادامه پیدا می‏کند.در روز هفدهم ماه‏ نیز مراسم دعا و قربانی را بجای می‏آورند.
در روز هفدهم ماه،با مراسم خاصی در معبد مشعل‏ها را با آئین‏های قربانی و باده‏افشانی خاموش می‏کنند و پیکره‏های خدایان را در پرده‏ها و پوششهای کتانی‏ پوشیده و در جایگاه ویژه نگه می‏دارند.»6
علاوه بر مراسم روزهای 16 و 17 ماه که در بالا شرح داده شد،آئین‏های‏ دیگری نیز در معبد رش انجام می‏گرفت که در صفحات 339 تا 345 کتاب:«متون‏ باستانی شرق نزدیک»مفصلا درج شده است.در پایان این متون باستانی یادآوری‏ شده است که:«این لوحه‏ها رونوشتی است از الواحی که نبوپلاسر آنها را بعنوان‏ غنیمت از شهر اروک بتاراج برده است و حالی که یکی از شهروندان اروک بنام‏ کیدینانو kidinanu
کاهن«مشمش»آنو و آنتو ورثه اکورزاکیر Ekurzakir
کاهن‏ معبد رش.در سرزمین ایلام آنها را دیده و در زمان سلطنت پادشاهان سلوکوس‏ آنتیوخوس از آنها رونوشت برداشته و به شهر اروک آورده است.»7
از اطلاعیه فوق چنین استنباط می‏شود زیگورات چغازنبیل ایلام یک معبد رش‏ بوده و در حمله سال 640 ق م آشور بانیبال ویران گشته و اموالش بغارت رفته بود،در زمان‏ بنوپلاسر با تصرف شهر اروک و غارت اموال آن،لوحه‏های معابدش به ایلام حمل و در چغازنبیل نگه‏داری می‏شد.و از همین الواح در زمان سلوکیدها که بمعابد قدیم خیلی‏ توجه داشتند،رونویسی بعمل آمده است.
در بابل زیگوراتی وجود داشته بنام ازاژیل Esagil
که بپاس مردوخ خدای بابل بنا شده بود.از تاریخ بنای این برج Templ Tower
اطلاعی در دست نیست، یک متن اسطوره‏ای درباره ساختمان آن‏چنین می‏گوید:«خدایان بپاس پیروزی مردوخ‏ بر تیامت خانه ابدی برای او ساختند بنام ازاژیل که همطراز و هم فراز معبد آبسو Apsu بوده است.»8
آقای دکتر احمد بهمنش،در کتاب«تاریخ ملل قدیم آسیای غربی»در این‏ مورد می‏نویسد:«برای مردوخ معبد بزرگ و باشکوهی موسوم به«معبد سرفراز»ساخته‏ شده بود که در حدود دو هزار سال همچنان باقی ماند و باصطلاح کعبه تمام مردم‏ بین النهرین و پادشاهان آن بود.چون همه قدرت و اختیار سلاطین مستقیما از طرف‏ مردوک بآنها تفویض می‏شد.»9
نام همین زیگورات ازاژیل در وقایع‏نامه‏های بابلیان،ضمن لوحه شماره‏ 32235 موزه بریتانیا که مربوط به دوران سلوکوس اول است،«بیت رش ẓBit Res
یعنی خانه سرفراز هم نوشته شده است.10
قبل از تشکیل دولت ماد قوم اسرائیل قرنها در معرض تاخت‏وتاز دولت آشور قرار گرفته بود.بین آنان همواره تبلیغات مذهبی و مبارزات جدی صورت می‏گرفت. آنگاه که آشوریان تسلط پیدا می‏کردند به تخریب معابد و غارت شهرهای یهود پرداخته و بجای معابد معدوم زیگوراتها ایجاد کرده و مردم را مجبور به ستایش از خدایان آشور و بابل می‏کردند.در مقابل،به محض اینکه قوم اسرائیل قدرت و حکومت را بدست‏ می‏گرفت بت‏خانه‏ها و مکانهای بلند(معابد رش را ویران ساخته،کاهنان و پیروان آنان‏ را قتل عام می‏کردند.تورات،بویژه«کتاب اول و دوم پادشاهان»سرتاسر از این جنگ‏ و جدل‏ها و کشت و کشتارها سخن می‏راند.برای نمونه،قسمتهائی را ذیلا عرضه‏ می‏دارد.
«پادشاه آشور سلمناسر سامره را فتح کرد و اسرائیل را به آشور به اسیری برد. این بلا بخاطر خشم خدای یهوه بود که بفرمان او گوش ندادند و بنی اسرائیل بخلاف‏ یهوه خدای خود کارهائی را که درست نبود سرا بعمل آوردند و در جمیع شهرهای خود از برجهای دیده‏بانان تا شهرهای حصاردار مکانهای بلند برای خود ساختند و در آن‏ جایها مثل امت‏هائی که خداوند از حضور ایشان رانده بود در مکانهای بلند بخورسوزانیدند و اعمال زشت بجا آورده خشم خدا را به هیجان آوردند.»کتاب دوم‏ پادشاهان-باب 17.
«منشی دوازده ساله بود که پادشاه شد پنجاه و پنج سال در اورشلیم سلطنت‏ نمود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود موافق رجاسات امت‏هائی که خداوند آنها را از حضور بنی اسرائیل اخراج کرده بود عمل نمود.زیرا مکانهای بلند را که پدرش خرقیا خراب کرده بود بار دیگر بنا کرد و مذبح‏ها برای بعمل بنا نمود و اشیره را بنوعی که‏ اخاب پادشاه اسرائیل ساخته بود ساخت و به تمامی لشگر آسمان سجده نمود و آنها را عبادت کرد و مذبح‏ها در خانه خداوند بنا نمود.
.....بعد از منسی پسرش آمون پادشاه شد.آمون 22 ساله بود که پادشاه شد و دو سال در اورشلیم سلطنت نمود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود موافق آنچه پدرش‏ منسی کرد عمل نمود.و بتمامی طریقی که پدرش بآن سلوک نموده بود رفتار کرد و بت‏ها را عبادت کرد.»
«بعد از یوشیا یهوآخار پادشاه شد.او آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود هر آنچه پدرش کرده بودند بعمل آورد.بعد از او یهویاقم پادشاه شد او هم آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود موافق آنچه پدرانش کرده بودند بعمل آورد.در ایام یهویاقم‏ نبوکدنصر پادشاه بابل آمد.بعد از او یهویاکین پادشاه شد او هم آنچه را که در ناپسند بود موافق هرآنچه پدرش کرده بود بعمل آورد.در زمان آنان نبوکدنصر به اورشلیم‏ آمد و تمام خزاین خانه خداوند و خزانه پادشاه را غارت کرد و تمام ساکنان اورشلیم را اسیر کرده ببابل برد،پادشاه و حرم او اسیر شدند.بعد از او صدقیا پادشاه شد و او هم‏ آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود مانند پدرانش بعمل آورد صدقیا با نبوکدنصر آشورید و در جنگ اسیر شد،پسرانش را کشتند و خودش را کور کردند.نبوکدنصر نبوزردان را به اورشلیم فرستاد.او خانه خداوند را سوزانید و تمام اموالش را غارت کرد. همه ساکنان شهر را اسیر کرده به بابل برد.کاهنان و کارکنان خانه خداوند را به بابل‏ برده و تمامی را کشت.»کتاب دوم پادشاهان خلاصه بابهای 24 و 25
«آخار تمثال‏ها برای بعلیم ریخت.بر مکانهای بلند و تل‏ها و زیر هر درخت‏ سبز قربانیها گذرانید و بخور سوزانید.آخار خانه خداوند و خانه‏های پادشاه و مردان را تاراج کرده و به پادشاه آشور داد.آخار اسباب آلات خانه خدا را خرد کرد و درهای‏ خانه خداوند را بسته مذبح‏ها برای خود در هر گوشه اورشلیم ساخت و در هر شهری از شهرهای یهود مکانهای بلند ساخت تا برای خدایان غریب بخور بسوزانند.»کتاب دوم‏ تواریخ ایام-باب 28
نمونه‏های فوق،از نوع اقدامات آشوریان و طرز رفتار پیروان معابد سرفراز و گسترش دامنه نفوذ آئین‏های غیر یهود،سخن می‏راند.حال به‏بینیم اسرائیلیان در برابر این تهاجم و ویرانگری مخالفان،چگونه به مقابله و مبارزه برمی‏خاستند،و نسبت به‏ آئین‏های مذهبی غیریهود چه عکس العملی داشتند.
در کتاب ارمیانبی چنین آمده است:«خداوند می‏گوید:من آنانیرا که در مکانهای بلند قربانی می‏گذرانند و برای خدایان بخور می‏سوزانند از موآب نابود خواهم‏ کرد.»
باب 48 آیه 35
تورات چنین می‏گوید:
....ییهوو باتفاق یهوناداب بسامره رسید.تمامی باقیماندگان اخاب را که‏ در سامره بودند کشت بحدیکه اثر او را نابود ساخت برحسب کلامی که خداوند به‏ ایلیا گفته بود.پس ییهو تمام قوم را جمع کرده بایشان گفت اخاب بعمل را پرستش قلیل‏ کرد اما ییهو او را پرستش کثیر خواهد نمود.پس الان جمع انبیای بعل و جمیع‏ پرستندگانش را و جمیع کهنه او را نزد من بخوانید و احدی از ایشان غایب نباشد زیرا قصد ذبح عظیمی برای بعل دارم هرکه حاضر نباشد زنده نخواهد ماند.اما ییهو این را از راه حیله کرد تا پرستندگان بعل را هلاک سازد.و ییهو گفت محفلی مقدس برای بعل‏ تقدیس نمائید و آنرا اعلان کردند و ییهو نزد تمامی اسرائیل فرستاد و تمامی پرستندگان‏ بعل آمدند و احدی باقی نماند که نیاید و بخانه بعل داخل شدند و خانه بعل سرتاسر پر شد.و بناظر مخزن لباس گفت که برای پستندگان بعل لباس بیرون آور و او برای‏ ایشان لباس بیرون آورد.ییهو و یهود ابن رکاب بخانه بعل داخل شدند و به پرستندگان‏ بعل گفت تفتیش کرده دریافت کنید که کسی از بندگان یهوه در اینجا با شما نباشد مگر بندگان بعل و بس.پس داخل شدند تا ذبح و قربانیهای سوختنی بگذرانند و ییهو
هشتاد نفر برای خود بیرون درگماشته بود و گفت اگر یکنفر از اینانیکه بدست شما سپردم رهائی یابد خون شما بعوض جان او خواهد بود.و چون از گذرانیدن قربانی‏ سوختنی فارغ شدند ییهو بشاطران و سرداران گفت داخل شده و ایشان را به کشید و کسی بیرون نیاید.پس ایشان را بدم شمشیر کشتند و شاطران ایشانرا بیرون انداختند. پس بشهر بیت بعل رفتند و تماثیلی را که در خانه بعل بود بیرون آورده آنها را بسوزانیدند و تمثال بعل را شکستند.و خانه بعل را منهدم ساخته آنرا تا امروز مزبله‏ ساختند.پس ییهو اثر بعل را از اسرائیل نابود ساخت.»کتاب دوم پادشاهان-باب‏ دهم.
«در سال سوم هوشع بن ایله پادشاه اسرائیل خرقیا ابن آخار پادشاه یهود آغاز سلطنت نمود.او بیست و پنجساله بود که پادشاه شد.29 سال در اورشلیم سلطنت کرد و آنچه در نظر خداوند پسند بود موافق هرچه پدرش داود کرده بود بعمل آورد.او مکانهای بلند را برداشت و تماثیل را شکست و اشیره را قطع نمود.»کتاب دوم‏ پادشاهان-باب 18
در کتاب دوم تواریخ ایام باب 19 نیز آمده است که خرقیا و اطرافیانش در شهرهای یهودا تمثالها را شکسته و مکانهای بلند و مذبح را منهدم ساختند.در زمان‏ خرقیا سناخریب به یهودا آمد و به یهوه توهین نمود و عدم یاری خدا را نسبت به اسرائیل‏ اعلام کرد.از سناخریب منشوری بجا مانده است که امروزه در موزه دانشگاه شیکاکو نگهداری می‏شود.11در این منشور سناخریب حمله لکشریان آشور را به اورشلیم شرح‏ می‏دهد و از قتل عام پادشاه و اشراف اکرون و آویزان کردن جسد آنان در ستونهای‏ شهر-غارت اموال مردم و خزائن پادشاه-و از اسارت یهودیان و بردن آنان به آشور سخن می‏راند.12
مثال دیگر.«آسامذبح‏های غریب و مکانهای بلند را برداشت و بت‏ها را بشکست و اشوریم را قطع نمود.و یهودا را امر فرمود که یهوه خدای پدران را بطلبند و شریعت او را نگاه دارند،مکان‏های بلند و تماثیل شمس را از جمیع شهرهای یهودا دور کرد.پسرش یهوشافاط نیز پیرو پدر بود و مکانهای بلند را برداشت.»کتاب دوم تواریخ‏ ایام-باب 14.
باب بیست و سوم کتاب دوم پادشاهان،سراسر از انهدام مکانهای بلند و سوزاندن تمثال‏ها-کشتن جمیع کاهنان و درآوردن اجساد مردگان از گور و سوزاندن‏ آنها در سامره وسیله یوشیا به تفصیل سخن می‏راند.
نوشته‏های فوق الاشعار مربوط بزمانی است که تورات تدوین یافته است. تخریب مکانهای بلند یا ایجاد پرستشگاهها در مکانهای بلند 70 فقره در تورات بازگو شده است که در قران کریم پیروان همین مکانهای بلند با عنوان:«اصحاب رس» معرفی شده است.
نگاهی به تاریخ نشان می‏دهد که بعد از تدوین تورات نیز همین مبارزات‏ مذهبی بین یهودیان و آشوریان و فرمانروایان بابل-یا بازماندگان و پیروان آئین‏های‏ دینی آنان،بویژه یونانیان،بهمان شدت و حدت پیش برقرار بوده،و قوم یهود و یکتاپرستان بین النهرین شمالی تا ظهور مسیحیت،همواره مورد تاخت‏وتاز و تعدی‏ «اصحاب رس»یا پیروان«زیگوراتها»بوده‏اند.در این باره نکات زیر درخور اعتنا می‏باشد.
در کاوش‏های اخیر باستانشناسی،از آرشیو متون خطی اروک مربوط به دوره‏ سلوکیدها،25 قطعه الواح امور بازرگانی سلسله خاندان ننا ایدن Nana Jddin
بدست‏ آمده است که تاریخ آنها را از 304 تا 168 قبل از میلاد تعین کرده‏اند.لوحه شماره‏ Vas 1548
بتاریخ 210 ق م و شماره Vas 1531
بدون تاریخ مربوط به خرید و فروش‏ زمین‏های اطراف معبد رش Res Templ
متعلق به«آنو»در اروک می‏باشد که بین‏ شاهزادگان و اعضای خاندان سلطنتی معامله شده است.13
در مجموعه مقالات محققین روسی،مربوط به«بین النهرین قدیم»که توسط دیاکونوف گردآوری و چاپ شده است،آقای گالیک سرکیسیان مرقوم می‏دارند: «آنتیوخوس اول ضمن القاب و عناوین متعدد،از روی تفاخر و تقرب،خویشتن را پاسدار زیگورات ازاژیل(برج بابل)معرفی می‏کرد.همین نویسنده با استفاده از متون‏ میخی،اظهار می‏دارد که در دوران آنتیوخوس اول بسال 275 ق م زمانیکه شهر سلوکیه‏ در کنار دجه بنا می‏شد،در بابل نیز کارگران شهر و حومه،خشت‏های بزرگی را برای‏ تعمیر و تزیین معبد ازاژیل تهیه می‏کردند.در مقاله آقای سرکیسیان از خدمات آنتیوخوس دوم به معبد بزرگ بابل نیز مطالبی درج شده است.14
همین سلوکیدها و اخلاف آنتیوخوس،که سرسپرده معبد ازاژیل و سوداگران‏ زمینهای پیرامون معبد رش بودند،پیوسته سرزمین‏های یهود را تاراج و قتل عام کرده و معابد آنان را ویران می‏ساختند.به ذکر نمونه کوچکی از آنها اکتفا نموده گرفتار را پایان می‏دهد.
«ملنوس ظروف طلای معبد اورشلیم(خانه خدا)را فروخت و به آنتیوخوس‏ داد.آنتیوخوس در سال 169 ق م مردم اورشلیم را قتل و غارت نموده تمام اثاثیه‏ گرانبها و طلاهای آنرا به یغما برد.در سال 168 ق م اوپولینوس یونانی 40000 نفر را قتل عام کرد.در معبد اورشلیم خوک قربانی کرد و خون آنرا بر قربانگاه پاشید و با گوشت آن تورات را آلوده ساخت و مجسمه ژوپیتر را در معبد یهود مستقر کرد،دستور تغییر مذهب یهودیان را داده و کنیسه‏ها را ویران و تورات‏ها را از بین بردند.»15
از قرار معلوم،در آغاز ظهور اسلام،برای شناسائی(اصحاب رس)تنها ویرانه‏های شهرهای آنان«نشانه و اثر تاریخی»محسوب می‏شد و در بین مردم شهرت‏ پیدا کرده بود که ابن حوقل بدان روایات و نشانه‏ها توسل جسته،آثار شهرهای ویران‏ شده کرانه ارس(نزدیک ورثان)را به اصحاب رس نسبت داده است.هرگاه مورخ‏ نامبرده این انتساب را به شهرهای کهنسال و ویران شده آشور و بابل واقع در اطراف‏ موصل مانند:نینوا-آشور-کالخ-خرس‏آباد-نمرود،میداد؛قضیه تا حدی روشن‏ شده و سوابق و سنت‏های تاریخی مردمان آن سرزمین معنی و مفهوم اصحاب رس را به‏ نحوی که در قرآن کریم آمده است به ایضاح می‏رسانید....

حواشی:

(1)-ابن حوقل.صورة الارض.ترجمه جعفر شعار ص 92 و 93
(2)-برای اطلاع بیشتر به کلمه(رأس)در فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی،تألیف دکتر محمد جواد مشکور مراجعه نمایند.
(3)-فرهنگمعین-آرتور کریستن سین،ایران در زمان ساسانیان-ترجمه رشید یاسمی ص 54.
(4)-برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب:
مراجعه فرمائید.
(5)-در متن انگلیسی عین کلمه اکدی مشخاتو Mas?hatu
بکار برده شده است.این لغت همان‏ مسقاتون است که در فرهنگ‏ها عود هندی ترجمه می‏شود.
(6)-
(7)-مأخذ فوق ص 345.
(8)-
(9)-مأخذ یاد شده ص 94.
(15)-حبیب لوی-تاریخ یهود ایران.تهران.بروخیم جلد دوم ص 19 و 20.

مقالات مشابه

داستان اصحاب الجنة (صاحبان باغ) در قرآن کریم

نام نشریهمشکو‌ة

نام نویسندهمحمدعلی رضایی کرمانی, محسن رجبی قدسی

اصحاب فيل

نام نویسندهمحبوبه محجوب, سیدجواد موسوی

اعراب

نام نویسندهابراهیم صالحی حاجی آبادی

اصحاب‌ رس‌

نام نویسندهفرامرز حاج منوچهری

اصحاب‌ فيل‌

نام نویسندهفرامرز حاج منوچهری

اصحاب‌ ايكه‌

نام نویسندهفرامرز حاج منوچهری

اَصحاب الجَنَّه

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی اسدی

اَصحاب فيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمد خراسانی

اَصحاب القَرْيَه

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمرتضی اورعی